امروز که این یادداشت توشته می شود نزدیک به ۳ سال از مرگ یوهان کرایف گذشته است. روزی که یوهان کرایوف ، اسطوره هلندی بارسلونا پس از مبارزه سخت با سرطان ریه، در سن ۶۸ سالگی دار فانی را وداع گفت و فوتبال و فوتبالدوستان را در شوک بزرگی فرو برد.
یوهان کرایوف در بارسلونا
شاید اگر بخواهیم در مورد یادگار این بازیکن در فوتبال سراغ بگیریم به باشگاه بارسلونا می رسیم جایی که میراث کرایوف در باشگاه کاتالانی دست نخورده باقی مانده است. کرایوف بازیکن و مربی هلندی سابق بارسلونا پس از جدایی از آژاکس و پیوستن به جمع بلوگرانا در سال ۱۹۷۳، انقلاب بزرگی در این تیم به وجو آورد و پس از ورود وی موفقیت های زیادی نصیب بلوگرانا شد. از بزرگ ترین دستاوردهای وی می توان به ساخت و توسعه مدرسه لاماسیا، کسب چهار مقام لیگ داخلی اسپانیا و دست یابی به نخستین جام اروپایی با مربیگری کرایوف اشاره کرد که این اتفاقات به بارسلونا شخصیت متفاوتی بخشید. کرایوف که مربی تیم رویایی اوایل سال ۱۹۹۰ بارسلونا بود، پپ گواردیولا، هافبک خلاق خود را در زمینه مدیریت و مربیگری مثل خود بار آورد تا باشگاه با بردن ۱۴ جام از ۱۹ جام ممکن بین سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ با مربیگری پپ، یکی از موفق ترین دوران خود را در تاریخ رقم بزند و همه از گواردیولا به عنوان یکی از شاگردان خلف کرایوف برای همیشه یاد کنند.
سهم این مرد هلندی در موفقیت حال بارسلونا نیز غیر قابل انکار است. اگر به عقب تر برگردیم به شکل غیر مستقیم در سال ۱۹۹۶، کرایوف روی انتقال لوئیز انریکه به عنوان بازیکن از رئال مادرید به بارسلونا نقش یک لیدر را ایفا کرد و نقش مهمی در راضی کردن ستاره آن زمان رئال مادرید داشت. اگر چه آن دو هرگز با هم فرصت کار کردن را به دست نیاوردند، اما زمانی که انریکه به عنوان مربی هدایت بارسلونا را به عهده گرفت، کرایوف ضمن ستایش از وی، او را مربی خواند که چیز هایی خوبی برای ارائه در بارسا دارد و همین اتفاق هم افتاد و لوچو در سه سال هدایت این تیم موفق شد به عناوین قهرمانی زیادی از جمله کسب یک سه گانه برسد. در حالی که چیزی به زمان سالگرد درگذشت کرایوف نمانده بود، انریکه با سیستم ۳-۴-۳ معروف کرایوف توانست برابر پاری سن ژرمن در لیگ قهرمانان خالق یک معجزه شود و شکست ۴-۰ بازی رفت را در بازی برگشت ۶-۱ جبران کند. معجزه ای که نام کرایوف فقید را کنار تحسین ها از لوئیز انریکه، بار دیگر سر زبان انداخت. با تمام این تفاسیر، نمی توان از نوع متفاوت بازی بارسای انریکه با سبک مربی هلندی غافل شد. بارسلونا رفته رفته در چند سال اخیر از بازی مالکانه مورد علاقه کرایوف و گواریولا فاصله گرفته و به تاکتیک مستقیم تری برای دست یابی به خواسته اش می رود. در این بین، بر خلاف گذشته، میل لوئیز انریکه به استفاده از بازیکنان لاماسیا کمتر دیده می شود و او تریجیح می داد تا زمان بیشتری را به ستاره های مطرح تیمش بدهد.
بعد از اینکه انریکه در بارسلونا کارش به پایان رسید و نوبت به ارنستو والورده رسید که سکان هدایت بارسلونا را در اختیار بگیرد و با این که او در سالیان اخیر به موفقیت هایی دست یافته است اما همیشه انتقاداتی نسبت به سبک مربیگری والورده در بارسلونا بوده است. اما حالا سوال اینجاست که بعد از والورده نیز روند کار چگونه است و سیاست این باشگاه، بازگرداندن ارزش های لاماسیا و دفاع از فلسفه اش خواهد بود یا برگزیدن یک مربی صرفا برای حفظ قدرت و کار کردن مثل سایر باشگاه ها؟ بدون شک خواسته کرایوف نمی تواند چیزی غیر از پرورش بازیکنان جوان، همگام با ارائه فوتبال تهاجمی، مالکانه و پیش روی با هویت باشگاه باشد. اتفاقی که در سال های گذشته بارسا را از فلسفه اش تا حدی دور کرد. پس از گذشت یک سال از درگذشت کرایوف، هیئت مدیره بارسلونا در چنین شرایط حساسی می بایست به توصیه های مرد افسانه ای توجه کند. داستان موفقیت کرایوف و میراثش در نیوکمپ، به او بیش از هر شخص دیگری در تاریخ باشگاه عظمت بخشیده است، چرا که بیش از هر چه، او بارسلونا را متفاوت ساخت. در دو، سه سال اخیر، به وضوح قابل مشاهده است که برخی از این هویت ها از بین رفته است.
در کل تاریخ باشگاه بارسلونا باشگاه به دو بخش پیش از پیوستن کرایوف و پس از پیوستن کرایوف به نیوکمپ تقسیم می شود. او به عنوان بازیکن پس از ۱۴ سال آنها را قهرمان لیگ کرد. به عنوان مربی برای اولین بار آنها را قهرمان اروپا کرد. جای پای او در بارسلونا شفاف و مشخص است. سرشار و حاضر و زنده. قبل از ۱۹۹۰ بارسلونا تنها ۱۰ بار قهرمان لیگ شده بود و قهرمانی اروپا را هرگز تجربه نکرده بود، بعد از وی، آنها ۱۳ بار قهرمان لیگ شدند و ۵ بار قهرمان اروپا. ولی اهمیت وی به جامها نیست، اهمیت وی فراتر از نتایج در فلسفه و هویت باشگاه است. بردن هم بله. بردن هم تاثیر گذار بود. کرایف مشهورترین پیرو فلسفهٔ فوتبال موسوم به توتال فوتبال بود که توسط رینوس میشل پایهگذاری شدهاست. وی یکی از با استعدادترین بازیسازان تمام تاریخ فوتبال و سمبل تیم ملی فوتبال هلند در دهه ۷۰ بود. او اسماً یک مهاجم میانی بود، اما به دلیل سیستم کلی بازی، در همه جای زمین بازی میکرد.
گاهی توپ را تا عمق زمین خودی میبرد، گاهی ناگهان با عملی مخرب (برای حریف)، به بال راست یا چپ میرفت. او برای فوتبال آن زمان یک کار انقلابی بود.کرایف پیش از هرچیز به خاطر قدرت تکنیکی، سرعت و قدرت رهبریاش شهرت داشت. با این وجود، بزرگترین نقطه قدرت او نگاه کلی اش به بازی بود که او را به عنوان یک بازیساز، متمایز میساخت. خانهٔ پدری اش در نزدیکی ورزشگاه اختصاصی تیم «آژاکس»، باشگاه پرآوازهٔ آمستردام قرار داشت. یوهان در کودکی پدرش را از دست داد و مادرش مجبور شد برای گذران زندگی به عنوان نظافتچی، از جمله در باشگاه آژاکس کار کند. همین رخدادها بودند که سرنوشت یوهان کرایف را رقم زدند. یکی دیگر از روزهای درخشان وی در بارسلونا به سال ۱۹۷۴ برمی گردد جایی که در ۱۷ فوریه ۱۹۷۴، هشت روز پس از تولد یوردی، یوهان کرایف برای اولین بار در ال کلاسیکو حضور یافت و شاید بهترین ال کلاسیکوی خود را در آن بازی جشن گرفت. بارسا در آن روز توانست رقیب سنتی خود رئال مادرید را در شهر مادرید با نتیجه شگفتآور ۵–۰ شکست دهد. از این بازی به عنوان پایان دوران شکستها و سطح پایینتر بودن این تیم نسبت به رئال مادرید یاد میشود. در پایان همین فصل بارسا توانست بعد از ۱۴ سال بار دیگر قهرمان اسپانیا شود.