جیمز براون، معلم یکی از دبیرستانهای کشور انگلستان است و از آنجا که ورزشینویسی هم میکند ارتباط تنگاتنگی در این مورد با دانشآموزان خود دارد. او خاطرات فوتبال جهان را با داشتههای جدید دانشآموزان امروزی قیاس میکند و در این مقاله نتیجه این قیاس را به رشته تحریر درآورده است.
مقایسه فوتبال جهان در دهه ۱۹۹۰ با برهه کنونی
این تصویر یکی از سمبلیکترین تصاویر فوتبال جهان است؛ حتی در میان تمام ورزشها! زین الدین زیدان با آن مینیک خاص صورتش پاس هوایی روبرتو کارلوس را در فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۰۲ با یک والی به کنج دروازه بایر لورکوزن میفرستد. دوران حرفهای زین الدین زیدان پر از گلهای زیبا و حیاتی است اما این صحنه-که موجب پیروزی مشهور ۲ بر ۱ رئال مادرید مقابل بایر لورکوزن شد-مطمئناً لحظه تعیین کنندهای برای او بود. زیدان یکی از سه فوتبالیستی است که من در دهه ۱۹۹۰ آنان را میپرستیدم؛ الساندرو دل پیرو و رونالدو دو بازیکن دیگر هستند. قبل از این که با این سهولت درباره تواناییها صحبت کنیم و مسابقات به روز پخش شود، به نظر میرسید نخبگان اروپا تواناییهای خارقاللعاده خود را در دل شبهای لیگ قهرمانان اروپا جستجو میکردند. شاید، امروزه که بیشتر در کنار نوجوانان حضور دارم بیشتر به یاد دوران جوانیام میافتم. هنوز هم بیهوده تلاش میکنم تا توپ را در حالت دریبل کردن ۳۶۰ درجه میان پاهایم بچرخانم و در کلاس درس با آن شبهای اروپایی زندگی میکنم و صورت زیدان را با گچ بر روی تخته میکشم. صرفنظر از اینکه چرا و به چه دلیل این کار را انجام میدهم، تصویر زیدان برای دانشآموزانم مفهومی کاملاً متفاوت را دارد. برای نسلی که من درس میدهم، زیدان حکم یک سرمربی را دارد. یکی از بزرگترین سرمربیانی که آنها به چشم دیدهاند با آن پیراهن و کراوات مخصوص!
لیونل مسی و کریستیانو رونالدو غالب صحبتهای فوتبالی آنان را تشکیل میدهد. آنها تلاش میکنند تا شبیه آنها بدوند و مانند آنها به توپ ضربه بزنند. پول پوگبا، آنتونی گریژمان یا ادن هازارد حالا و برای بعدها سوژههای جدید به حساب میآیند. البته آنها بازیکنان فوقالعادهای هستند، اما اغلب اوقات من را به این فکر وامیدارند که آیا فوتبال جهان در دهه ۱۹۹۰ بهتر بود یا خیر. بازیکنان عصر جدید کاملتر هستند. ورزشکارانی عالی با مهارتهایی که به نظر میرسد از کودکی با آنها همراه بوده باشد و لغزشی در آن نیست. در نقطه مقابل رونالدو را میبینیم. رونالدوی اصل! رونالدوی واقعی. وی نیمی از دوران حرفهای خود را با اضافه وزن گذراند و زانوهایش به خوبی وی را همراهی نمیکردند. با این حال او بارها و بارها بازگشت و دوباره با همان سبک بازی عالی متولد شد. او سبک بازی و ماهیتی داشت که برای یک کودک ۱۲ ساله رضایتبخش بود. بیایید عکس دیگری از قهرمانان دهه ۱۹۹۰ فوتبال جهان را به نظاره بنشینیم؛ گابریل باتیستوتا. او خشن و چغر بود، در زمین داد و بیداد میکرد، اما شلیکی میکرد که از فاصله بسیار دور نیز غیرقابل مهار بود. باتیستوتا یک فوتبالیست فانتزی بود و با لباس بنفش فیورنتینا و عبارت نینتندو (اسپانسر آن روزهای فیورنتینا) در زمین طنازی میکرد. بنابراین، آیا فوتبال جهان در دهه ۱۹۹۰ بهتر بود؟ ابتدا باید بگویم از این که بهتر بوده مطمئن هستم. در آن زمان فوتبال خشنتر بود یا حداقل اینطور به نظر میآمد. به نظر میرسد بازیکنان به لحاظ برتری در دوره قبل و بعد از دیجیتالی شدن ۱۹۹۰ گرفتار شدند. در نتیجه به غیر از کریستیانو رونالدو و لیونل مسی، ستارهها کمتر در فوتبال دیده میشوند.
به بازیکنی مانند ماریو یاردل فکر کنید. او در دورهای کوتاه مدت غیرقابل مهار به نظر میآمد، پس از آن به طور حیرتانگیزی به راحتی میشد او را مهار کرد و به یک بازیکن گمنام تبدیل شد. فرناندو رنداندو در سال ۲۰۱۹ به عنوان یک بازیکن کاملاً فراموش شده به حساب میآید اما وی در مقابل منچستریونایتد یکی از خارقالعادهترین مهارتهای فوتبالی را به نمایش گذاشت که تا سالها از آن یاد میشد. اما پس از همه موارد فوقالذکر به یاد جملاتی افتادم که پدر و دوستانش عادت داشتند که بگویند. آنها با لحنی حماسی از ادی گری میگفتند که چگونه در درون زمین تیم برنلی را در هم کوبید. از فوتبالی میگفتند که سیاه و سفید بود، اما همین برای آنها کافی بود تا شنبه شبها با چشمان باز به تلویزیون خیره شوند. میتوانستم حس آنها را درک کنم. یک گل عالی که توسط یک بازیکن فوقالعاده به ثمر میرسید اما خبری از زیدان و لورکوزن نبود. گذشته بسیار عجیب و غریب است. شما را یاد پدر و دوستانش میاندازد و من سریعاً رشد کردم. فوتبال و ورزشها تغییر کردند، رژیم تغذیه تغییر کرده است. مربی جدید، شماره ۷ جدید، پیراهن جدید و ورزشگاه جدید! هنوز نقل و انتقالات ورزشی تبدیل به نوستالژی شدهاند. آن مربی قهرمان، آن شماره ۷ با استارتهای فوقالعادهاش، پیراهن یکپارچه و ورزشگاهی که در آنجا شما برای اولین بار عاشق بازی میشوید. نهایتاً، ما همیشه مثل آن بچه در پارک بودهایم، میدویم تا مانند مسی یک ضربه کاشته نصیب ما شود یا یک دریبل ۳۶۰ درجه بزنیم. یک نسل هرگز نمیتواند آنچه را که در گذشته او بوده به طور کامل درک کند و بداند که بازیکنان قبل از عصر او برایش چه معنایی دارند.