نگاهی به فصل ۹۴-۱۹۹۳ لالیگا که تکلیف قهرمان را یک ضربه پنالتی مشخص کرد.
قهرمان فصل ۹۴-۱۹۹۳ لالیگا
در لیگهای بزرگ اروپایی حداقل یک بار شاهد درام روزهای پایانی فصل بودهایم. سرخیو آگوئرو با گلی که در دقیقه ۹۵ آخرین بازی فصل لیگ برتر به ثمر رساند منچسترسیتی را قهرمان فصل ۱۲-۲۰۱۱ این رقابتها کرد. یک دهه قبل از آن، بایرن مونیخ با گل جنجالی پاتریک اندرسون در وقتهای اضافه قهرمان بوندسلیگا شد و شالکه که در آستانه نخستین قهرمانی لیگش بعد از ۴۰ سال قرار داشت، بازهم دستش از جام کوتاه ماند. هرچند که در میان روزهای پایانی خاطره انگیز لیگهای بزرگ اروپایی هیچیک به اندازه روز پایانی فصل ۹۴-۱۹۹۳ لالیگا دیوانهوارتر نبودند؛ جاییکه یک ضربه پنالتی در آخرین دقیقه بازی تکلیف قهرمان آن فصل را مشخص کرد.
این فصل خیلی زود به یکی از فصولی تبدیل شد که یک دو قطبی را در لالیگا به وجود آورد. با این حال رئال مادرید که در هر دو سال پیشین نزدیک به بارسلونایِ یوهان کرویف بود، یکی از فصول کابوسوارش را پشت سر میگذاشت. آنها با ۱۲ باخت تنها دو بار کمتر از لوگرونس شکست خوردند و بیش از لِیدایِ سقوط کرده گل خوردند. رئال زاراگوزا یکی از تیمهای قدرتمند آن فصل به شمار میرفت؛ زاراگوزا هافبکهای گلزن زیادی نظیر گوستاوو پویت، فرانسیسکو هیگوئرا و ناییم داشت و یک نسل طلایی را در تیمش میدید که یک سال بعد به فینال جام برندگان جام اروپا هم رسیدند. جلوتر از آنها قدرت نوظهور فوتبال اسپانیا یعنی دپورتیوو لاکرونیا و مدافع عنوان قهرمانی یعنی بارسلونایی قرار داشتند که در دوران دو امتیازی بودن بردها، فاصلهای ۱۰ امتیازی با سایر رقبایشان به وجود آورده بودند. با وجود اینکه هر دو باشگاه برای قهرمانی در یک جام میجنگیدند اما شباهتهای بسیار کمی با یکدیگر داشتند.
بارسلونا در تنها فصل کاملی که روماریو و هریستو استویچکوف را در کنار هم داشت، قدرتی فوق العاده در کارهای تهاجمیاش پیدا کرده بود. هر دوی آنها جزو برترین مهاجمان آن زمان دنیای فوتبال بودند؛ استعداد جادویی مهاجم بلغاری بلوگرانا موجب به وجود آمدن زوجی رویایی در داخل و خارج از زمین بازی شده بود. با حضور میشل لادروپ به عنوان مغز متفکر بارسا، آنها با به ثمر رساندن ۹۱ گل در لالیگا، بهترین رکوردشان در ۳۵ سال اخیر به ثبت رساندند. روماریو هم با ۳۰ گل زده در ۳۳ بازی جایزه پیچیچی را به دست آورد؛ این در حالی بود که او به سبب درگیریاش با دیگو سیمئونه از سویا، چندین بازی هم محروم شده بود. این تنها یکی از ۱۱ کارت قرمزی بود که بارسلونا در طول فصل ۹۴-۱۹۹۳ دریافت کرده بود. استویچکوف دوبار اخراج شد و استعدادهای پرورشیافته در باشگاه یعنی پپ گواردیولا و آلبرت فرر هم به سبب وظایف دفاعی و درگیرانهای که به عهده داشتند اخراج شدند.
در سمت دیگر، دپورتیوو صاحب هر آن چیزی بود که بارسلونا نداشت. این باشگاه گالیسیایی که بخش اعظمی از دهه ۷۰ و تمام دهه ۸۰ را در دستههای پایینتر سپری کرده بود، تنها سه فصل از بازگشت دوبارهاش به لالیگا میگذشت. آنها فصل گذشته لالیگا را هم در رده سوم به پایان رسانده بودند اما کمتر کسی احتمال میداد که دپور خودش را به یکی از قدرتهای اصلی فوتبال اسپانیا تبدیل کند. سرمربی باتجربه آنها آرسنیو ایگلسیاس بود؛ دپور نسبت به رقیبش بارسلونا بسیار دفاعیتر بازی میکرد. آنها در طول فصل ۲۶ بار کلین شیت کردند که به معنی بسته نگه داشتن دروازهشان در ۶۸ درصد از بازیهای فصل بود؛ دپور همچنین ۲۴ گل کمتر از بارسلونا دریافت کرد. ایگلسیاس در چهارمین دوره به عهده گیری هدایت باشگاه محلیاش، نامهای بزرگ کمتری را در اختیار داشت. او میتوانست روی فرانسیسکو لیانو و فران که به عنوان سوپراستارهای دوران طلایی دپور به یاد آورده میشوند حساب باز کند.
هرچند که در سال ۱۹۹۳، دپور به عنوان باشگاهی کوچک که همواره در قعر جدول قرار داشت شناخته میشد و هیچکس آنها را جدی نمیگرفت. یکی از کلیدیترین عواملی که آنها را به چنین قدرتی رساند سه برزیلیای بود که در ترکیب داشتند. مائورو سیلوا به عنوان هافبک دفاعی، جلوی خط دفاعی پرقدرت تیم را گرفته بود و دوناتو و ببتو هم در یکسوم دفاعی حریف با هوش سرشاری که داشتند موجبات نتیجهگیری را فراهم میکردند. با وجود شهرتی که خط دفاعی دپور داشت اما با توجه به سلطه بارسلونا و مادرید بر فوتبال اسپانیا هیچکس شانسی برای قهرمانی سایر تیم ها در لالیگا قائل نمی شد؛ بعد از دوران باشکوه باسکیها در اوایل دهه ۸۰ تیم دیگری جای رئال و بارسا را در در صدر جدول نگرفته بود. هر چه به هفتههای پایانی نزدیک میشدیم، بارسا به شکل نامحسوسی فاصلهاش با دپور در صدر جدول را کاهش میداد.
اولین بزنگاه بارساییها در هفته بیست و ششم و در جریان رویاروییشان با دپور در نیوکمپ رقم خورد. دپور در دقایق آغازین بازی یک پنالتی را از دست داد و بارسا با گلهای استویچکوف و روماریو حساب کار را ۲-۰ کرد. با گل میشل لادروپ در نیمه دوم و پیروزی میزبان در این دیدار، نه تنها فاصله بارسا با صدر جدول به چهار امتیاز کاهش یافت بلکه آنها در روز سرنوشت ساز پایانی در دیدارهای رو در رو دست بالاتر را در دست داشتند. این برد بخشی از پنج پیروزی پیاپی بارسلونا به همراه ۲۲ گل زده بود که فشار بسیار زیادی را بر دپور وارد کرد. باشگاه گالیسیایی در هر سه بازی آیندهاش مساوی کرد تا بارسلونا کنترل کار را به دست گیرد؛ درست در زمانیکه به نظر میرسید شاگردان کرویف برای چهارمین فصل متوالی قهرمان لالیگا شوند، ایگلسیاس نشان داد که هنوز حقههایی در دست دارد. سپس به یکباره دپور شروع به جلب توجه کرد و در بهار جان تازهای گرفت. بریسهای ببتو در جریان بردهای بزرگ دپور مقابل اتلتیک و رئال اویدو، آنها را به پنج پیروزی متوالی رساند. حالا دپور به کوچکترین باشگاهی تبدیل میشد که تاج پادشاهی فوتبال اسپانیا را به سر کرده است؛ آنها در حالی پا به چهار بازی پایانی فصل میگذاشتند که سه امتیاز بیشتر از بارسا داشتند.
در حالیکه کرویف برای پیروزی در بازیهای باقیمانده از تمام پتانسیلش بهره برد اما دپور برابر دو تیمی که در نهایت سقوط کردند یعنی لیدا و رایو وایکانو مساوی کرد. بارسلونا در اوج بود و در هر دو دور نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا به پیروزی ۴-۰ مقابل پورتو رسید. با این حال دپور هنوز در صدر جدول قرار داشت و با سفر بارسلونا به برنابئو برای برگزاری الکلاسیکو، گالیسیاییها این شانس را داشتند تا در فاصله یک هفته تا پایان فصل قهرمانیشان را قطعی کنند. قطعا رئال مادرید به اندازهای ضعیف بود که توان مقابله با بارسلونایی که برای قهرمانی میجنگید را نداشته باشد. از طرفی آنها میخواستند تا انتقام شکست ۵-۰ در نیوکمپ را بگیرند. الکلاسیکوی برگشت بسیار سختتر بود و از طرفی ویسنته دل بوسکه جانشین بنیتو فلوروی اخراجی شده بود. در ابتدای نیمه دوم، امیلیو بوتراگوئنو این شانس را داشت تا دروازه بارسا را باز کند اما موفق به انجام این کار نشد و در عوض گیلرمو آمور با به ثمر رساندن تک گل بازی، بارسا را به نخستین پیروزیاش در برنابئو بعد از ۱۰ سال رساند؛ حالا بلوگرانا به صدر جدول رسیده بود. یک روز بعد، گالیسیاییها باید مقابل لوگرونس قرار میگرفتند. آن ها بازهم مقابل این تیم قعر جدولی به مشکل خوردند اما در نهایت به لطف ضربه آزاد دوناتو موفق شدند تا با پیروزی ۲-۰ پا به هفته پایانی بگذارند.
دیدار هر دو تیم به طور همزمان برگزار میشد؛ والنسیا به ریازور آمده بود و بارسا هم از سویا میزبانی میکرد. در صورتیکه دپور بازیاش را نمیبرد باید منتظر نتیجه دیدار بارسا مینشست. گلهای سیمئونه و داور شوکر، آندلسیها را صاحب برتری ۲-۱ در پایان نیمه اول کرد. با تساوی دپور، آنها با دو امتیاز اختلاف نسبت به بارسا قهرمان لالیگا میشدند. گلهای استویچکوف و روماریو در نیمه دوم، بارسا را برای اولین باز در روز پایانی صدرنشین جدول کرد. لادروپ و خوزه ماری باکرو هم دو گل به اندوخته بارسا افزودند تا بلوگرانا هفتمین پیروزی متوالیاش در تمامی رقابتها را به دست آورد. حالا همه نگاهها به دیدار دپور بود. هرچه به دقیقه ۹۰ نزدیک میشدیم آنها به این باور رسیده بودند که همچون یک دژاوو، اوضاع همانطور که انتظار میرفت در آخرین گام خراب شد. با این حال در واپسین دقیقه بازی، امید بزرگی در دل هواداران دپور شکل گرفت؛ آنها صاحب یک ضربه پنالتی شدند. هواداران و حضاری که در ورزشگاه بودند برای به گل تبدیل شدن این توپ آرام و قرار نداشتند. هرچند که یک مشکل بزرگ وجود داشت؛ ببتو به عنوان پنالتیزن اول تیم بعد از چند اشتباه، دیگر پنالتی نمیزد و دوناتو هم تعویض شده بود. به این ترتیب دفاع وسط ۲۸ ساله تیم یعنی میروسلاو دوکیچ که تنها پنج گل در چهار فصل حضورش در باشگاه زده بود، پشت توپ قرار گرفت. پنالتیزن سوم دپور و دروازه بان دوم والنسیا به نام خوزه لوییز گونزالز وازکز، سرنوشت فصل ۹۴-۱۹۹۳ لالیگا را مشخص میکردند. ضربه دوکیچ اما دقیقا به همان جایی رفت که دروازه بان ۲۹ ساله والنسیا در آخرین بازیاش برای خفاشها، پیشبینیاش را میکرد.
خوشحالی گونزالز بعد از مهار این پنالتی با صحنههایی که در نیوکمپ دیدیم قابل مقایسه نبود. جایی که آنها برای پنالتی از دست رفته دوکیچ بیش از پنج گلی که تیمشان در آن دیدار به ثمر رساند شادی کردند. همه حضار حاضر در نیوکمپ از طریق رادیو به گزارش بازی ریازور گوش میکردند، بارسلونا در حال کسب چهارمین قهرمانی متوالیاش در لالیگا بود، افتخاری که پیش از آن تنها رئال مادرید موفق به کسب آن شده بود. بسیاری از بازیکنان نیمکتنشین بارسا به رختکن رفته بودند تا بازی دپور را از تلویزیون تماشا کنند؛ تنها کرویف در کنار زمین باقی مانده بود. بعد از گذشت ۹۰ ثانیه از وقتهای تلف شده، بازی دپور به پایان رسید و لبخندی شیرین بر لب کرویف نشست. برخلاف اتمسفر فوق العاده حاکم بر نیوکمپ، هواداران حاضر در A Coruña به زمین آمده بودند و نمیدانستند که نسبت به اتفاق رخ داده چگونه واکنش نشان دهند.
با این حال، از دست رفتن قهرمانی برای دپور تنها در پنالتی از دست رفته دوکیچ خلاصه نمیشود؛ آنها در دو ماه پایانی فصل، با هر چهار تیمی که در قعر جدول قرار داشتند به تساوی بدون گل رسیدند. دپور در صورت پیروزی برابر اوساسونا، لیدا، راسو و وایادولید دیگر کاری به نتایج بازی بارسلونا در روز پایانی هم نداشت. با این حال فوتبال بسیار بیرحم است و همه دوکیچ را عامل نایب قهرمانی دپور در فصل ۹۴-۱۹۹۳ لالیگا میدانند. از این رو مسیر فوتبالی دوکیچ هم برای همیشه تغییر یافت. با این حال دپور بعد از ۱۴ می ۱۹۹۴ شروع به افتخارآفرینی کرد؛ آنها با شکست والنسیا در فینال سال بعد کوپا دل ری قهرمان این مسابقات شدند و شش سال بعد، با وجود متحمل شدن هفت شکست بیش از فصل ۹۴-۱۹۹۳، به قهرمانی در لالیگا زیر نظر آرسنیو ایگلسیاس دست یافتند. دوکیچ هم در ادامه دوران فوتبالش طی انتقالی عجیب به والنسیا پیوست و سرانجام در سال ۲۰۰۲ با لوسچه قهرمان لالیگا شد. بارسلونا هم چهار روز بعد از آن بازی، در فینال لیگ قهرمانان اروپا با ۴ گل از آث میلان شکست خورد تا روند ۲۰ بازی بدون شکستش از بین برود.
با وجود اینکه دپور در طول دهه ۹۰ به موفقیتهای بزرگی رسید اما روز ۱۴ می ۱۹۹۴ هرگز از یادها نرفته است. چندین سال بعد مشخص شد که بارسا بابت درخشش بازیکنان والنسیا در ریازور به هر یک از آنها ۳ میلیون یورو جایزه داده است. جدالهای جنجالی دپور و والنسیا تا اوایل دهه ۲۰۰۰ ادامه داشت. علاوه بر این هواداران دپور هرگز گونزالز را از یاد نمیبرند؛ حضور او در ریازور در سال ۱۱-۲۰۱۰ به عنوان مربی دروازه بانهای هرکولس، جنجالهای زیادی به پا کرد. فوتبال اسپانیا هم در طول بیش از دو دههای که از آن روز تاریخی میگذرد هرگز هفته پایانیای به جذابیت هفته پایانی فصل ۹۴-۱۹۹۳ به خود ندیده است.