دو دهه پیش از اینکه روی هاجسون با بازیکنانی نظیر رایان برتراند، جردن هندرسون و آدام لالانا کار کند، تیمی را در اختیار داشت که همزمان ستارگانی چون جانلوکا پالیوکا، جوزپه برگومی، خاویر زانتی، نیکولا برتی، بنیتو کاربونه، پل آینس و روبرتو کارلوس را در خودش میدید.
نگاهی به دوران حضور روی هاجسون در اینتر
گرچه اینتر اواسط دهه ۱۹۹۰ ترکیب پرسر و صدایی را در اختیار داشت اما به موفقیت چندان بزرگی نرسید. وقتی هاجسون در سال ۱۹۹۵ هدایت اینتر را به عهده گرفت، آخرین باری که آنها اسکودتو را فتح کرده بودند به سال ۱۹۸۹ بر میگشت؛ جایی که آنها (در زمانیکه هر پیروزی ۲ امتیاز داشت) با اختلاف ۱۱ امتیاز نسبت به تیم دوم قهرمان شدند. بعد از جدایی جووانی تراپاتونی از اینتر و پیوستنش به یوونتوس، اینتر شرایط بغرنجی را پشت سر گذاشت.”Il Trap” بعد از اسکودتوی ۱۹۸۹، در سال ۱۹۹۰ رتبه سوم لیگ را به دست آورد و در سال ۱۹۹۱ علاوه بر نایب قهرمانی سری آ برنده جام یوفا هم شد. خروج او از جوزپه مهآتزا اما رتبههای هشتم، دوم، سیزدهم و ششم را طی چهار فصل بعدی برای اینتر به همراه داشت. تنها در سال ۱۹۹۳ و زیر نظر اسوالدو بانیولی (که هدایت تیم طلایی هلاس ورونا در سال ۱۹۸۵ را هم برعهده داشت) اینتر در سری آ حرفهایی برای گفتن داشت. با این حال، اینترِ بانیولی در برابر آث میلان که با حضور مارکو فنباستن و ژان پیر پاپین خط دفاع همه تیمهای سری آ را نابود کرده بود، حرفی برای گفتن نداشت. در واقع تیم رویایی سیلویو برلوسکونی، اندک امیدهای نرآتزوری برای کسب عنوان قهرمانی را هم از بین برد.
در سال ۱۹۹۵، نایب قهرمانی سری آ تیمِ بانیولی در دوران پسا تراپاتونی یک نتیجه عجیب برای اینتر به شمار میرفت. در سطح بازیهای اروپایی، اینتر در سال ۱۹۹۴ بار دیگر در جام یوفا به قهرمانی رسید اما هواداران تیم تشنه موفقیت داخلی بودند؛ این در حالی بود که همه نگاهها در آن فصل به دوگانه میلان در سری آ و لیگ قهرمانان اروپا بود. سپس ماسیمو موراتی، پسر آنجلو که در طول دهه ۱۹۶۰ اینتر را به یکی از بهترین باشگاههای جهان تبدیل کرده بود، وارد باشگاه شد. نیکی باندینی در سال ۲۰۱۳ نوشته بود:
بعد از اینکه آنجلو موراتی باشگاه را در سال ۱۹۶۸ فروخت، ماسیمو تلاش کرد تا تمرکزش را روی بخشهای دیگر سرمایهگذاری خانواده بگذارد و بعد از مرگ ساراس در سال ۱۹۸۱، مدیریت کمپانی انرژی را به دست آورد. با این حال او هیچگاه دست از حمایت کردن اینتر بر نمیداشت. او در زمان ریاست ایوانوئه فرایتزولی و ارنستو پلگرینی بازیهای تیم را از نزدیک تماشا میکرد و سرانجام با خرید باشگاه سعی در تکرار موفقیتهای سابق تیم داشت. او به بازیکنان قدیمی تیم نظیر جاکینتو فاکتی و ساندرو ماتزولا هم پست مدیریتی داد.
موراتی یک اینتریستا بود که برای بازگرداندن اینتر به روزهای خوبش در اروپا پول خرج میکرد. با این تفاوت که او بر خلاف دون سیلویو، از تیمش به عنوان سکوی پرتابی برای خودش استفاده نکرد بلکه علاقهای قلبی به آن داشت. موراتی خیلی زود دست به کار شد و ابتدا پل آینس و روبرتو کارلوس را به خدمت گرفت. اندکی بعد از به خدمت گیری آینس، موراتی برای نخستین بار فردی را به مربیگری تیم منصوب کرد. او رفته رفته تجربه خوبی روی صندلی مدیریت اینتر به دست آورد؛ وقتی که در سال ۲۰۱۳ خودش را بازنشسته کرد، ۱۹ مربی مختلف را به سن سیرو آورده بود. اتاویو بیانکی که ناپولی را در جریان فصل ۱۹۸۷ سری آ هدایت میکرد خیلی زود از مربیگری اینتر برکنار شد تا مربی سابق بریستول سیتی که فردی ناشناس در فوتبال ایتالیا بود جانشینش شود؛ آن فرد کسی نبود جز روی هاجسون. بنابراین او اولین مربی موراتی در راه بازسازی اینتر شد؛ مردی که سابقه مربیگری در هیچ لیگ معتبر اروپاییای را نداشت. با این حال هاجسون دلایل کلیدیاش برای مربیگری در اینتر را اینگونه بیان میکند:
من در حالی هدایت اینتر را به عهده گرفتم که با سوئیس به جام جهانی ۹۴ و یورو ۹۶ صعود کرده بودم. ما در کالیاری با ایتالیا مساوی کردیم و در برن آنها را شکست دادیم. همچنین زمانیکه در مالمو بودم اینتر را از جام باشگاههای اروپا حذف کردم. رابطه بسیار خوبی با جاکینتو فاکتی داشتم و خوشحالم که ماسیمو موراتی به من اعتماد کرد.
با این حال هاجسون کار سختی برای جا انداختن سیستم بازیاش در اینتر داشت، او در مصاحبه با ورلدساکر در سال ۲۰۱۲ گفته بود:
وقتی به ایتالیا رفتم، آنها هنوز از یک لیبرو و دفاع نفر به نفر استفاده میکردند. با این حال حضور آریگو ساکی در فوتبال این کشور، به من کمک کرد تا از سیستمهای منطقهای در تیم استفاده کنم.
آریگو ساکی فوتبال ایتالیا را با سرعت بالای پرس تیمش مدرنیته کرد. این تاکتیکی بود که فوتبال ایتالیا را در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ دگرگون کرد؛ او با میلان به موفقیتهای بزرگی رسید و با آتزوری به فینال جام جهانی ۱۹۹۴ رسید. در انتهای فصل ۹۶-۱۹۹۵، اینتر موفق به بازسازی خودش شد و فصل را در رده هفتم جدول به پایان رساند؛ این در حالی بود که مارکو برانکا که در میانههای راه به تیم اضافه شده بود ۱۷ گل زد. در کمتر از دو سال، برانکا به تیم آن زمان دسته دومی میدلزبورو کمک کرد تا به فینال لیگ کاپ برسد و به لیگ برتر صعود کند. هاجسون در این مدت اینتر را از تیمی که برای بقا میجنگید به تیمی که در رقابتهای اروپایی حضور مییافت تبدیل کرد. او تیم را از نظر تاکتیکی مدرنیته کرده بود و تفکرات قدیمی افرادی چون تراپاتونی، بانیولی و غیره را کم کم از یادها میبرد. با این حال در آغاز فصل بعد فشار زیادی روی هاجسون قرار داشت، چرا که موراتی سوپراستارهای زیادی را خریده بود. روبرتو کارلوس یکی از بازیکنانی بود که روی هاجسون نتوانست با حضورش در تیم کنار بیابد. این دفاع چپ برزیلی با وجود تواناییها و قابلیتهای تکنینکی بالایی که داشت و یکی از بهترین مدافعان چپ دنیای فوتبال به شمار میرفت اما توجه هاجسون را در دفاع تیمی جلب نکرد. به این ترتیب کارلوس در پستهای دیگری مورد استفاده قرار میگرفت؛ در ژانویه ۱۹۹۶ و دیدار برابر باری، روبرتو کارلوس به عنوان هافبک وسط در زمین حضور یافت. او در مصاحبه با گیلم بالاگ در سال ۲۰۱۴ گفته بود:
هاجسون مرا در خطوط جلو بازی میداد زیرا میخواست با سیستم چهار دفاعه بازی کند. من از ماسیمو موراتی خواستم تا به من در جناح چپ خط دفاعی بازی دهند. در همین زمان، کاپلو وارد مادرید شد و خواهان بازیکنی مثل من در سمت چپ خط دفاعیاش بود.
به این ترتیب، کارلوس بعد از یک سال حضور در ایتالیا به اسپانیا رفت و یک دهه پرافتخار و موفقیتآمیز را در فوتبال این کشور پشت سر گذاشت. این انتقال همچنین به یکی از نمادهای دوران حضور هاجسون در اینتر تبدیل شد. کارلوس در اینباره گفته بود:
این به معنای رابطه بد من و هاجسون نیست. این تنها به دانش فوتبالی اندک هاجسون بر میگردد.
با این وجود هاجسون در سالهای ابتدایی ریاست موراتی به اینتر کمک کرد تا هم از نظر تاکتیکی و هم از نظر جایگاهش در جدول پیشرفت کند. بعد از اینکه افعیها فصل ۹۶-۱۹۹۵ را در رده هفتم جدول به پایان برساند، فصل ۹۷-۱۹۹۶ را با کسب رتبه سوم جدول به اتمام رساندند؛ این بهترین رتبه اینتر بعد از سال ۱۹۹۳ بود. گرچه آنها در رقابتهای داخلی به موفقیتی نرسیدند اما در دومین سطح بازیهای اروپایی فاصلهای با قهرمانی نداشتند. همه انتظار داشتند که تیمِ هاجسون با شکست شالکه در فینال دو دورهایِ جام یوفا به قهرمانی در این مسابقات برسد. گل دقایق پایانی ایوان زامورانو در دیدار خانگی اینتر، گل پیروزیبخش مارک ویلموتس در دور اول را جبران کرد اما شالکه در ضربات پنالتی به پیروزی رسید. زامپانو و آرون وینتر پنالتیهایشان را از دست دادند تا هاجسون بدون کسب حتی یک جام، میلانو را ترک کند. او طی ۲۴ ماه حضورش در ایتالیا هیچ افتخاری به دست نیاورد و اندکی بعد از فینال جام یوفا به انگلیس برگشت تا برای اولین بار بعد از سال ۱۹۸۲ در کشورش مربیگری کند. جیمز ریچاردسون در سال ۲۰۱۲ گفته بود:
همواره در ایتالیا احترام زیادی به هاجسون گذاشته میشد؛ چراکه سبک بازی روی خوب بود و او از زمان ورودش به این کشور میتوانست ایتالیایی صحبت کند. اما بیشتر به سبب شکست در فینال جام یوفا و فروش روبرتو کارلوس به یاد آورده میشود. گرچه او به عنوان یک بازنده بزرگ به بلکبرن نرفت اما هواداران فوتبال در ایتالیا به چشم یک نابغه به هاجسون نگاه نمیکردند و او را با اشتباهات بزرگش میشناختند. من هیچ عملکرد فوق العادهای را از اینتر در زمان حضور هاجسون به یاد ندارم و مردم هم هروقت درباره هاجسون در ایتالیا فکر میکنند، یاد روبرتو کارلوس میافتند.
در حقیقت موراتی و اینتریها چیزهای بیشتری میخواستند که هاجسون با توجه به بازیکنانی که در اختیار داشت قادر به برآورده کردن انتظارات آنها نبود. اینتر به سومی سری آ و نایب قهرمانی جام یوفا رسید و هاجسون احتمالا دستاورد بزرگتری را نمیتوانست به دست آورد. اینتر یک دهه دیگر و نه مربی دیگر را پست سر گذاشت تا سرانجام موفق به فتح اسکودتو شود. با این حال باید هاجسون را بابت قرار دادن اینتر در مسیر درست بازگشت به سطح اول فوتبال ایتالیا و اروپا مورد تحسین و ستایش قرار داد.