گردش مالی قابل توجهی که در دنیای کازینو وجود دارد، همیشه برای افرادی که میخواهند سودهای کلان بدست آورند، جذاب بوده است. اما با تمام آنچه گفته شد، جالب است بدانید که چگونه آنها راههایی یافتهاند تا چیزی فراتر از شانس را به سمت خود جذب کنند. بیایید کمی یاد بگیریم که چگونه قدرت ذهن میتواند منجر به خلق بازیکنان خوش شانسی شود که میلیونها دلار پول نقد کسب میکنند.
حتی اگر این بازیکنان خود را «قمارباز حرفهای» بدانند، کازینوها تمایل دارند که آنها را متقلب بنامند! باید این مسئله را روشن کنیم که استفاده از هر یک از تکنیکهای مختلف برای پیشبینی زود هنگام نتیجه بازی کازینویی واقعاً یک کلاهبرداری محسوب میشود. با این وجود، جالب نیست اگر بدانید که افراد واقعی از داستانهایی مانند 11 یار اوشن Ocean’s Eleven الهام گرفتهاند، پس اگر کنجکاو هستید از فهرست برجستهترین کوسههای دنیای کازینو در تمام دوران لذت ببرید!
بزرگترین بازیکنان متقلب دنیای کازینو
ریچارد مارکوس Richard Marcus
ریچارد به دلایلی ساده در صدر جدول ما قرار دارد، او با چنان هنری حرکت کرد که هرگز گرفتار نشد. او حتی یک گروه از دوستان را انتخاب کرد که ضمن تسلط بر مهارتهای خود در معامله، به او کمک کردند تا میلیون ها دلار درآمد کسب کند. آنها یک سناریوی عملی را برای گروهی از افراد هنرمند خلق کردند و مارکوس آشکارا پیشگام این داستان بود. پس از 20 سال موفقیتآمیز در کسب و کار، وی با قریب 12 میلیون دلار در جیب خود بازنشسته شد. شگفت انگیز است، اما از کجا این اتفاق شروع شد؟
پشت پرده ماجرا این بود که ریچارد (باید او را ریچی یا ریچ بنامیم) در سال 1976 به عنوان رئیس میز در کازینو کار می کرد. او به زودی فهمید که شلوغی دهه 70 کازینوها همچون کلید ورودی بهشت برای افراد کلاهبردار است و او با استفاده از روشهایی که کاملاً غیرقانونی نبودند وارد عمل شد. در مجموع بسیاری از کلاهبرداریهای غیر معمول کازینو در دهه 70 اتفاق افتادهاند. در مورد دلایل آن اتفاق نظر وجود ندارد شاید این یک مد رایج در آن زمانه بوده است. مانند ثروتمند شدن از طریق درست کردن یک ماشین محاسبه احتمال برد بهوسیله یک رادیوی آماتوری!
اما ریچی یک خوره کامپیوتر نبود که همیشه با رویای کامپیوتر بخوابد. در عوض، او ترجیح می داد از دستهای خود استفاده کند. بنابراین کاری که او در همان ابتدای کار انجام داد ساده بود. او مانند یک مست رفتار کرده و وقتی شرطها از قبل بسته شده بودند پشت میز رولت قرار میگرفت. او راه میرفت و چند چیپ 5 دلاری روی میز قرار میداد. اگر شرط را میباخت، سعی میکرد چیپهایش را پس بگیرد همانطور که یک مست دیوانه انجام میدهد، اما بعد نظر خود را تغییر میداد. اما اگر برنده می شد، میرقصید و سپس چیپ 5000 دلاری پنهان شده در زیر چیپ 5 دلاریای را رو میکرد که دیلر زودتر متوجه آن نشده بود. همانطور که احتمالاً حدس زدهاید، وی پس از باخت خیلی سریع چیپهای با ارزش بالاتر را به چیپهای 5 دلاری تغییر میداد. او این ترفند را بر اساس اسم رقضنده محبوب خود در وگاس، ساوانا نامگذاری کرد.
هنگامی که کازینوها شروع به نصب دوربینهای نظارتی بالای هر میز کردند و ناظرین کازینو هم در دانستن راههای خلاقانه تقلب مهارت بیشتری پیدا کردند، مارکوس نیز مجبور شد هنر حقه بازی خود را تکامل بخشد. بنابراین، او یک تیم جمع کرد و استراتژیهای پیشرفتهتری را توسعه داد که عمدتاً شامل بازی بلک جک بودند.
سالها بعد، ریچارد مارکوس کتابی درباره ماجراهای خود نوشت که بعداً در فهرست کتب پرفروش قرار گرفت. در این کتاب، او توصیف صادقانهای از همهی تردستیهایی که تیمش در آن تمرین کرده بودند، ارائه کرد. و پایان خوش ماجرا این بود که او نه تنها موفق به فرار از دستگیری شد، بلکه همچنین به عنوان مشاور کازینوها در سیاستهای ضد کلاهبرداری فعالیت کرد.
شری اسکونز Sherry Skoons
شری شاگرد با استعداد ریچارد مارکوس، نمونه دیگری از داستانی با پایان خوش است. اما حقیقت این است که برای او، چیزی بیش از شانس خالص نیاز بود. شخصیت «بلوند گیج» او باعث شد که در خطرناکترین وضعیتها، به عنوان یک بازیکن در امنیت باشد. وی کسی بود که ادعا میکرد جابجا کردن شرطها مشروع است و چیپهایی با ارزش بالا را که پس از شرط مستقیم تا 35 برابر افزایش یافته بودند جابجا میکرد. با این حال در دهه 90 باور این قضیه برای صنعت مردسالار کازینو سخت بود که یک زن بلوند دمدمی مزاج مانند او میتواند آنها را فریب داده و پول خوبی کسب کند.
او به عنوان دوست دختر سالواتوره ژیلت، عضو تیم ریچارد مارکوس در آن زمان، شروع به کار کرد. او در تورهای اولیه کازینو، یک صندلی را در میز رولت یا بلک جک اشغال میکرد و به اعضای دیگر تیم در انجام کار خود کمک میکرد. بعدها او در تیم به نقش مسئول شرطها ارتقا پیدا کرد. این نقش نیز بسیار ساده بود. شری میبایست شرطها را به ترتیب خاصی قرار میداد. این کار رئیس میز را وادار به حرکت در بعضی جهات کرده و باعث میشد که خواس وی پرت شود. آن چند ثانیه کافی بود تا شری بتواند چیپهای 5 دلاری خود را به 500 دلار یا 1000 دلار تبدیل کند، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است. او همچنین مهارت جذب روسای میز، چه زن و مرد را تکمیل کرد، به طوری که هیچ کس نمیتوانست بگوید که او به غیر از سپری کردن اوقات خوش، به دنبال چیز دیگری است.
در سال 1995، شری از عیاشی مدام در کازینو خسته شد و احساس کرد که نیاز به انجام کاری جدی دارد. بنابراین او به دانشگاه بازگشت تا به مطالعه جرمشناسی پزشکی قانونی بپردازد. اکنون او یک مأمور واقعی CSI است.
دنیس نیکراش Dennis Nikrasch
باید بپذیریم که در دهه 70، تشخیص مکانیسم چگونگی عملکرد ماشینهای اسلات مکانیکی کار سختی نبود. و در حالیکه صدها دستگاه از آنها در نوادا وجود داشتند، تقریباً هر تعمیرکار تلویزیونی قادر بود ماشین را دستکاری کرده و چند میلیونی کاسب شود. بنابراین دنیس نیکراش در اواخر دهه 70 روشی برای رخنه در دستگاههای تولید کننده اعداد تصادفی آن زمان پیدا کرد. اما شاید روشهای او آن زمان پیچیده نبودند، زیرا وی به همین دلیل به زندان افتاد.
هنگامی که دنیس آزاد شد، فهمید که اسلاتها از نظر فناوری پیشرفتهتر شده و اکنون با کمک چیپهای رایانهای کار میکنند. و علاوه بر این کازینوها پر از دوربینهای نظارتی بودند که وجب به وجب سالن را رصد میکردند. اما این موانع نیکراش را متوقف نکرده و در عوض وی کنجکاوتر هم شد. برخی میگویند او یک ماشین اسلات مخصوص خود خریداری کرده و شبها بازی میکرد تا اینکه به نحوه ساخت آن دست پیدا کند. سپس وی متوجه شد که چگونه میتوان ماشینها را دستکاری کرد. کمی بعد، معلوم شد که برخی از دستکاریها در واقع امکان پذیر بوده و او میتواند این کار را سریعتر و آسانتر از اسلاتهای مکانیکی انجام دهد.
بنابراین نیکراش روی تقلب بزرگ بعدی کار کرد و همه چیز طبق برنامه پیش میرفت. اما در عین حال، این کلاهبرداری جدید و امیدوارکننده یک موفقیت فوری برای او نبود. وی مجدداً در سال 1986 محكوم شد و در سال 1991 به طور موقت آزاد شد. پس از این همه ناكامی، هر كسی قاعدتا دست از کار میکشید اما برای وی چنین نبود و همانطور که گفته میشود در نهایت کار سخت پاداش میگیرد.
بنابراین دنیس چیپهای الکترونیکی خود را ساخت که برنامه ریزی شده بودند تا در یک نقطه خاص از بازی، جکپاتها را فتح کنند. سپس او یک تیم جمع کرد که به شرح زیر کار میکردند. شخصی به نام «مسدود کننده» وجود داشت که ناخواسته در مقابل دوربین مدار بسته میایستاد و دید دوربین را نسبت به آنچه که در یکی از ماشینهای اسلات اتفاق میافتاد مسدود میکرد. سپس دنیس وارد شده، دستگاه را باز کرده و چیپ رایانه را تغییر میداد. سرانجام، شخص دیگری برای بازی اسلات وارد میشد و برنده جکپات میشد. هوشمندانه است، اینطور نیست؟
طبق برآوردهای سازمان کنترل بازی نوادا، نیکراش به تنهایی با کمک حلقههای مختلف تقلب در اسلات، حدود 16 میلیون دلار عمدتا در نوادا و آتلانتیک سیتی در طی آن سالها جمع آوری کرد. این طرح تقلب بی عیب و نقص در حالی عملی شد که ناظرین کازینو باهوشتر شده و کازینوها از نظر فنی پیشرفتهتر بودند. اما در پایان معلوم شد که تنها عیب کار عامل انسانی است! بنابراین در سال 1998 وقتی این گروه قصد داشتند جکپات 17 میلیون دلاری مگاباکس را بدست آورند، نیکراش توسط رفقایش در تله افتاد این چیزی بود که او نمیتوانست کنترل کند، یا حتی حدس بزند. پس از دستگیری، او در ازای کاهش مدت حبس زندان اسرار کار خود را فاش کرد. اما با ممنوعیت مادامالعمر حضور در همهی كازینوهای نوادا به پایان داستان خود رسید.
مونیک لوران Monique Laurent
زن دیگر در کهکشان فریبکارها مونیک لوران است. وی در روز ولنتاین 1948 در فرانسه به دنیا آمد. و ظاهراً آنطور که دوستان قمار او میگفتند فردی شیکپوش بود. او خواهر مردی بود، که داماد وی یک دیلر در کازینو دوویل بود. یک اتفاق خوب برای شروع یک داستان در مورد دستبرد زدن به میلیونها دلار پول نقد … که دقیقاً همان کاری است که آنها انجام دادند!
تصور کنید یک زن مو مشکی مرموز که هر از گاهی در نزدیکی میز رولت برای تماشای بازی میایستد و تمام وقت سیگار مارلبورو میکشد، همیشه تنها میآید و تنها بر میگردد. و به طرز عجیبی، میزی که هر شب در کنار آن میایستد، خسارات زیادی برای بازیکنانی که از آن استفاده میکنند در پی دارد. آیا این نوعی جادو است؟ نه. این یک شگفتی تکنولوژیکی بود که توسط افرادی ساخته شد که واقعاً از هر شب کار کردن متنفر بودند در حالیکه انبوهی از پول بسیار نزدیک و دور از دسترس آنها بود. همانطور که معمولاً در فرانسه اتفاق میافتد، هیچ یک از شخصیتهای عجیب ما نتوانستند از وسوسهی ثروت فرار کنند.
در دهه 70، مکانیسم ابداع شده توسط رئیس میز مبتکر و دوست باهوش او از زمان خود فراتر بود. آنها یک گیرنده رادیویی کوچک مونتاژ کرده و آن را درون یک توپ رولت جای دادند که به طور خاص برای این منظور برش خورده بود. در مرحله بعد، یک فرستنده کوچک در یک جعبه سیگار مخفی شده بود. در نتیجه، دو قطعه تجهیزات مینیاتوری با یکدیگر تداخل داشتند و همین امر باعث میشد توپ در همان لحظهای که مونیک دکمه مخفی درون جعبه سیگار را فشار میداد بهصورت کنترل شده در 6 شماره از پیش تعیین شده به زمین بنشیند. موقعیت دقیق توپ در زمان فرود میتوانست با دقت 90% پیش بینی شود.
در نهایت ، کلاهبرداران مبتکر و بانوی جذاب، در یک هفته 5 میلیون فرانک کسب کردند که در سال 1973 برابر با 1 میلیون دلار بود. البته روسای کازینو از رخ دادن تصادفی چنین شانسی متقاعد نشده بودند و به همین دلیل تصمیم گرفتند تحقیقات را شروع کنند. آنها با برخی از متخصصین تماس گرفتند و پس از بررسی چرخ، مشخص شد که هیچ انحراف و یا نقص دیگری وجود ندارد. در مرحله بعد سراغ دوربینهای نظارتی رفتند. آنها دیلر را نگاه کردند ولی هیچ چیز مشکوکی در رفتار وی پیدا نکردند. سپس آنها مونیک را تماشا کردند. آنها سعی کردند با او صحبت کنند. به دلایلی، روسای کازینو به نوعی ارتباط رادیویی بین چرخ و کنترل از راه دور مشکوک شدند. متأسفانه خیلی زود مونیک توسط FBI دستگیر شد و برادرانش مجبور شدند کل نقشه را فاش کنند.
رونالد هریس Ronald Harris
برای بیشتر متقلبان وگاس، سازمان کنترل بازی نوادا چیز ترسناکی است که آنها باید مراقب آن باشند. به جز یک کلاهبردار خاص، ران هریس. او علی رغم نام مستعارش «رفیق»، سریعترین کلاهبردار در تالار مشاهیر متقلبین کازینو است. ران در واقع برای همین سازمان کنترل بازی نوادا کار میکرد زمانی که متوجه شد چگونه میتوان با تقلب کازینوها را فریب داد! به ذهن هیچ کس خطور نمیکند که یکی از افراد این سازمان کلاهبردار باشد. اما همانطور که معمولاً برای بیشتر قهرمانان این لیست اتفاق افتاد، در بعضی از مواقع همه چیز اشتباه پیش میرود.
ران هریس بازرسی بود که مسئولیت بررسی صحت ماشینهای اسلات را به عهده داشت و به دنبال یافتن باگهای این ماشینها بود. اما روزی تصمیم گرفت از این دانش به نفع خود استفاده کند. بنابراین چیپهای رایانهای برای اسلاتها (و بعداً ماشینهای کنو) برنامه ریزی کرد تا طبق الگوریتمهای خاصی که به راحتی می توان آنها را حفظ نمود عمل کنند. به طور طبیعی منطقی نبود که خود او برای بردن جکپات، اسلاتها را بازی کند، بنابراین از یک دوست خواست که به جای او این کار را انجام دهد.
به عنوان مثال، یک سکانس ساده از سکه-اسپین-دو سکه- اسپین- سه سکه- دو اسپین، مکانیسمی را که به یک جکپات منجر میشد، فعال میکرد. واقعاً خیلی راحت بود. اما متأسفانه، مانند بسیاری از متقلبان دیگر، ران باید به فکر انتخاب دقیق اعضای تیم خود میبود. دوست وی به اندازه کافی به روند تأیید هویت اهمیتی نداده و اسناد مورد نیاز برای دریافت جوایز را به همراه نیاورده بود. همچنین، وقتی فهمید که برنده جکپات شده است، هیچ واکنش هیجانی از خود نشان نداد. به همین دلیل بلافاصله مورد سوء ظن روسای کازینو قرار گرفت. بنابراین، هنگامی که آنها شروع به سؤال پرسیدن از وی کردند، او نقشهای را که ظاهراً خیلی خوب مخفی شده بود و هیچ کس نباید متوجه آن میشد را فاش کرد.
سوالات متداول در مورد بزرگترین کلاهبرداران دنیای کازینو
کازینوها چطور متقلبین را گیر میاندازند؟
آنها از دوربینهای مداربسته استفاده میکنند، سپس با دقت ساعتها و ساعتها این فیلمهای ویدئویی را بررسی میکنند. همچنین کارمندانی به نام ناظر کازینو (پیت باس) وجود دارند که مخفیانه یا آشکارا با ایستادن در نزدیکی هر میز از نزدیک بر روند بازی نظارت میکنند. کازینوها اغلب برای مشاوره، کلاهبرداران سابق را استخدام میکنند.
چگونه متقلبها در کازینو برنده میشوند؟
آنها برنامههای گام به گامی را تهیه میکنند که معتقدند باید کار کنند، سپس آنها را با تمرین فراوان به سمت کمال میبرند. اغلب آنها مانند هنرمندان واقعی عمل کرده و افراد را مجبور میکنند چیزی را باور نمایند که درست نیست. کلاهبرداران دیگر، حرفهایهای در بعد فنی هستند که روی مکانیزمهای عجیب و غریب برای فریب ماشینهای کازینو کار میکنند. سرانجام، بعضی از کلاهبرداران وجود دارند که صرفاً با تردستی کار میکنند. با توجه به اینکه هرکسی که برنده میشود بلافاصله تحت سوءظن قرار میگیرد، ترفند اصلی این است که بردی بزرگ بدست آوریم و کاری کنیم که کازینو باور کند یک رویداد عادی است.
کازینوها با کلاهبرداران چه میکنند؟
با پلیس تماس میگیرند تا آنها را دستگیر کند و البته بردها را نیز مصادره میکنند.
چرا کلاهبرداران پول خود را در یک کازینو از دست میدهند؟
حقیقت این است که بخش مهمی از رفتار هر فریبکار این است که مانند یک بازیکن معمولی به نظر برسد. به همین دلیل است که گاهی اوقات مبلغ ناچیزی کسب میکنند، در حالی که بعضی اوقات آنها میبازند تا این تصور را ایجاد کنند که فرد تصادفی دیگری هستند که شانس خود را در کازینو امتحان میکند. سپس هنگامی که احساس میکنند لحظه مناسب فرا رسیده است، برخی تقلبها را انجام میدهند تا وارد بازی شده و برد بزرگ را کسب کنند.
کلاهبرداران کازینو چگونه ایدههایی را ارائه میکنند که واقعاً کارایی دارند؟
بیشتر آنها با دقت مطالعه میکنند که چگونه کل صنعت کازینو عمل میکند. دیگران به شدت به ریاضیات، احتمالات و مواردی از این دست اعتماد دارند. در همین حال، برخی از کلاهبرداران هنوز از روشهای قدیمی مانند اج سورتینگ استفاده میکنند. حتی فیل آیوی فوق ستاره جهان شرطبندی، مظنون به اج سورتینگ بود، اما دلایل کافی برای اثبات اینکه وی واقعاً چنین کاری انجام میداد وجود ندارد.