در برههای که الکسیس سانچز ، گلزنترین بازیکن شیلی آماده میشود تا اولدترافورد را ترک کند، بهترین زمان فوتبال او مربوط به دوران حضور وی در بارسلونا و آرسنال است. اما آیا او میتواند موفقیتهای آن دوران را تکرار کند؟
نگاهی بر دوران اوج الکسیس سانچز
بلوغ برخی از بازیکنان مانند هوای گرگ و میش میماند. تا خط نیمه میآیند اما پا پس میکشند. برخی دیگر پیروزمندانهتر پیر شوند و در این میان اصلاً متوجه نزول بازی خود نمیشوند. برخی نیز هستند که در هیچکدام از این مسیرها قدم برنمیدارند، مانند کسانیکه بازی دیگر را خراب میکنند، زلاتانها، باجگیرها، خانواده جوان خود را به MLS میبرند و تا زمانی که میتوانند فوتبال بازی میکنند. بازیکنانی دیگری نیز هستند که سن برای آنها مانند شوخی میماند؛ جیمز میلنر، تیم کیهیل، آندرس اینستا و جوجیو کیه لینی از این دستهاند. بازیکنانی که بیشتر از اینکه به تعداد بازیها بیندیشند خردمند هستند و حتی یک جوان ۲۸ ساله همتراز با آنان نمیتوان یافت. اما وقتی به این فکر میکنید که الکسیس سانچز ۳۰ ساله شده است نمیتوانید به آسانی از کنار آن رد شوید. الکسیس سانچز همیشه حضوری کودکانه داشته است، مدافعان جسور تلاش میکنند تا مالکیت توپ را از او بگیرند و او رقص زانو میکند مانند پسری که رقصان رقصان در مراسم عروسی هدیهای را به عروس و داماد میرساند. سانچز شخصیت کارتونی پرمیرلیگ است؛ بازیکنی که دقیقاً همان عنصر مورد علاقه هواداران فوتبال را در اختیار دارد و تکنیکی دارد که ما در بازی فیفا به دنبال آن هستیم. همه آنچیزی که ما همیشه از وی میدانیم این است که او هیچگاه با گم شدن تسلیم نمیشود و شاید به همین خاطر است که سگهای لابرادور را دوست دارد. اما سانچز نمیداند که سرانجام این گم شدنهای متوالی سقوط است. ۱۸ ماه اخیر برای الکسیس ساچز دشوار بود.
بعد از پیشنهادهای ارائه شده از سوی پاریس سن ژرمن، چلسی، یوونتوس، چین و منچسترسیتی، این زرهپوش به منچستریونایتد پیوست اما مطمئناً نمیدانست که این شروعی برای پایان فوتبال اوست. حالا در حال خواندن این مقاله هستیم، ۱۸ ماه بعد! سانچز یک روح سرگردان شمالی است که تنها هدفش منتظر ماندن برای یک مشتری است که ۸ میلیون یورو به میانگین حقوقی او اضافه شود. او دیگر یک بازیکن ۲۵ سالهای نیست، اما این فرسودگی به خاطر زمان زیادی است که از دست داده است. در حالی که همعصرهای او شانس خود را برای پیوستن به تیمهای بزرگ اروپایی جستجو میکردند، الکسیس سانچز برای تیم ملی شیلی در جام جهانی ۲۰۱۴، دو کوپا آمریکا-که هر دو ختم به قهرمانی شد و جام کنفدراسیونهای ۲۰۱۷ جنگید. به خاطر همین بازیهای ملی است که او هواداران بیشتری نسبت به مسوت اوزیل دارد؛ سبک بازی این بازیکن شیلیایی همیشه بر مبنای قدرت فیزیک او و توانایی او برای گام برداشتنهای بلندتر از هر بازیکنی است. بنابراین پر بیراه نیست که بپرسیم، چرا الکسیس سانچز بعد از اینکه گامهای خود را از دست داد تبدیل به یک مهاجم ۹۰ دقیقهای نشد؟ مهاجمان به طور کلی کمتر از واید مَن یا بازیکنان بلندانداز پاس دریافت میکنند. برای این بازیکن شماره ۹ ضروری است که بیشتر از گامهای خام، حرکت انفجاری داشته باشد، مخصوصاً در این سن که درگیر یارگیری عمیق مدافعان است. این مهمترین دلیلی است که سرجیو آگرو هنوز هم فرد مورد نظر بهترین نقطه زمین است. شاید پپ گواردیولا برای همین تمایل داشت قبل از انتقال سانچز به منچستریونایتد برای او ۶۰ میلیون یورو بپردازد، فارغ از اینکه دوران افول او فرا رسیده بود.
این بدان معنی نیست که الکسیس سانچز ظرفیت مهاجم بودن را ندارد. آمار میگوید که او گلزنترین بازیکن کشورش، شیلی است. او در ۴۵ درصد بازیهایی که برای آرسنال انجام داد موفق به گلزنی شد و فقط ۳۳ درصد آن برای زمانی بود که در کنار اولیور ژیرود بازی میکرد. او همیشه بازی خود را برحسب سرعت و قدرت پیش میبرد و شاید به همین خاطر است که نتوانست با روملو لوکاکو هماهنگ باشد. حتی بدون سرعت یک چیتا، سانچز هنوز شایستگی حضور در منچسترسیتی و تثبیت موقعیت خود در این تیم داشت. جالب این است که سبک بازی سانچز فقط کمی با گرت بیل فرق میکند. او قدرت و شم گلزنی دارد اما همه تواناییاش را نمیتواند در زمین به نمایش بگذارد. او تنها بازیکن تاریخ شیلی است که موفق شد در اولین بازی بین المللیاش با ضربه پنالتی چیپ پیروزی را برای این کشور به ارمغان بیاورد. مردی که هم بااستعداد و هم پویا است. وقتی سانچز در خط حمله شیلی بازی میکرد، فقط آن طوفان تورنادویی نبود که در حضور هواداران آرسنال مدافعان را مانند بولدورز جا میگذاشت، او هدفمند از پستش خارج میشد و به بازی ضرب آهنگ میداد. در نهایت، سانچز منبع عظیمی از این انرژیهاست بدون ایدهای که چطور از آن استفاده کند. فوتبالیستی متخصص آتشبازی که فوتبالش در آتش سوخت. اینکه سانچز بتواند در اولدترافورد مانند خوان آگرو باشد جذاب خواهد بود. گویی قله موفقیت او را باید در عصر گذشته جستجو کرد. اما هیچ یک از ما نمیتوانیم از زمان پیشی بگیریم. هنوز هم کسی به سرعت او پیدا نمیشود.